نتایج جستجوی عبارت «گیر کردن استخوان درگلو» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
اعزام به اهواز جهت کمک به رزمندگان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
در سال 1367 یک گروه 12 نفری از بانوان شهرستان نی‌ریز به اهواز اعزام شدند. از این تعداد 8 نفر از شهر نی‌ریز و 4 نفر از شهر آباده طشک بودند که اسامی آنان به شرح ذیل می باشد: 1- جهان خانم حسین زادگان: مادر شهیدان حبیب، محمد رضا و محمد حسین کردگاری 2- مخمل خارچین: مادر شهید ماجدی 3- نجیبه مرتضایی: خواهر شهید غلام مرتضایی 4- گل جان محمد جانی 5- صغری امینی 6- زینب زارع پیشه 7- بی بی گل معدلی 8- زهرا شاکر 9-...
شهدا سال 62 -یادداشت شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
ای اجتماعات! هنگامی‌که نفوذ ذلت‌زای بیگانگان و تبلیغات شیطانی آنان بر هستی معنوی و بنیاد دین‌داری شما رخنه می‌افکند، باید جوانان سالم شما که از سیمایشان فروغ ایمان می‌بارد، مردم را به حقایق اسلام و مسئولیت‌های بزرگ توجه دهند و حس غیرت دینی را در آنان زنده نگه‌دارند. ای اجتماعات! هنگامی‌که برای ما به مجلس سوگ می‌نشینید در پیشگاه خدای بزرگ مسئولید، تنها به یاد کردن روز عاشورا اکتفا کنید و شمشیر زدن و شهادتمان را شرح دهید، ما...
اعطای هدایا و لوازم ازدواج به جبهه‌ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای غلامرضا کاویانی در ادامه از اعطای هدایای ازدواج از جمله حلقه‌های نامزدی، زیورآلات و حتی گوسفندی که جلو پای داماد و یا عروس قربانی می‌نمایند به جبهه می گوید: (4-KAVIANI-7) " ... ما چند مورد داشتیم عروسها و دامادهایی که انگشتری طلایی که برای ازدواج خود تهیه کرده بودند را به من تحویل دادند تا پس از تبدیل به پول به حساب جبهه واریز نمایم. مخصوصا" دو مورد یادم است که در زمان مراسم ازدواج دنبال من فرستادند...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علیرضا محمدعلی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليرضا محمدعلي پور »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ و لکن لایشعرون. ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم. (امام خمینی) بنام خدا، خدائی که از اویم، برای اویم، هستی‌ام از اوست و باز گشتم به سوی اوست. با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش، امام خمینی. با درود و سلام بر ارواح طیبه...
شهدای سال ۶۵ -زندگینامه شهید رمضان بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در آسمان آبی عشق، ستاره عاشق دیگری به نام «رمضان» در سال ۱۳۴۶ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای ساده و مذهبی درخشید. با سپری کردن دوره کودکی راه دبستان بختگان را برای تحصیلات ابتدایی پیش گرفت. سپس دوره‌ راهنمایی را در مدرسه‌ حاج قطبی آغاز و در نیمه راه رها کرد. با دیدن آتش‌افروزی‌های دشمن در مرزهای ایران اسلامی، ۱۳۶۱/۶/۳۱ لباس رزم به تن کرده و عازم جبهه شد. رمضان، مسلمانی بود که همیشه با وضو می‌زیست و...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید احمد رضایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
نام زیبای احمد را به عشق حضرت مصطفی (ص) در تاریخ ۱۳۴۷/۹/۱۵ برای کودکی که در روستای بنه‌کلاغی، از توابع نی‌ریز و در میان خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشوده بود،‌ انتخاب کردند. با اذان و اقامه شهد ناب خداپرستی و ولایت را در جام جانش ریختند و برای کسب معرفت راهی دبستان کردند. احمد، دوره دبستان را تا کلاس چهارم ابتدایی در مدرسه شهید جهانگیر بنی اسدی گذراند؛ اما ناتوانی پدر در کار کردن و...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حمید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حميد داوودي »
از کدامین وادی عشق بودند؟ آنان که بی‌پروا بر شعله‌های شمع زدند و بال و پر را سوخته و خاکستر در دامان شمع پسندیدند. آنان که باد صباد خاکستر وجودشان را در هرکوی و برزنی پراکند، تا قاعدین چشم باز کنند و رسم زندگی کردن بیاموزند. عبد الحمید داوودی از تیره همان پروانگان بال سوخته بود که در 1344/6/24 در شهرستان نی‌ریز، با گریه خود شادمانی و طراوت را میان خانواده مذهبی و متدین خود به ارمغان آورد....
زبان حال رزمندگان عازم به جبهه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
کاروان کربلاست سوی میدان می رویم امر پاک رهبر است ما مطیع رهبریم یک اشارت کرده است خصم از پا افکنید داده فرمانم که‌خیز‌همچو پیکان‌می رویم چونکه اسلام عزیز در خطر دید آن عزیز تا که دشمن را زبن ای برادر بر کنیم از دیار شاهدان شهر نی ریز عزیز هیچ با ما دم مزن صلح تحمیلی حرام تا نیفتد این دیار در کف صدامیان صحن و ایوانت حسین جلوه گاه عاشقان حمله باید بر‌ستمگر، گاه ماندن‌نیست دیگر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نی‌ریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کم‌کم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعله‌ور می‌سوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست می‌داشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشم‌های پلید و کثیف می‌دانم، خوب می‌دانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...